|
|
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠
بی تو طوفان زده دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چهسان میگذری غافل از اندوه درونم؟
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطرهای اشک درخشید به چشمان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی ...
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
چون در خانه ببستم،
دگر از پا نشستم
گوئیا زلزله آمد،
گوئیا خانه فروریخت سر من
بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو، کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی
تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من
که ز کویات نگریزم
گر بمیرم ز غم دل
به تو هرگز نستیزم
من و یک لحظه جدایی؟!
نتوانم، نتوانم
بی تو من زنده نمانم . . .
با کلیک برروی دکمه گوگل پلاس باران عشق را در گوگل محبوب کنید . فقط یک کلیک ! ممنونم ! . . .
:: برچسبها:
شعر ,
شاعر ایرانی ,
شاعر زن ایرانی ,
هما میر افشار ,
هما ,
میر افشار ,
عشق ,
عاشقی ,
عاشقانه ,
عکس عاشقانه ,
تصویر عاشقانه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 669
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 دی 1391 |
نظرات ()
|
|
|
|
|
دوستان عزیز برای بهتر شدن مطالب از پیشنهادات و انتقادات خود مرا آگاه سازید. م ب مهدیبا
|
|
|